آیا تا به حال به ارزش واقعی خود فکر کردهاید؟ چه اندازه به خود احترام میگذارید؟ در مواجهه با مشکلات چگونه برخورد میکنید؟ با قدرت و قوت رفتار میکنید یا ضعف و انفعال رفتار میکنید؟ اصولاً با شکست چگونه روبرو میشوید؟ خود را مقصر میدانید و به سرزنش و ملامت خود میپردازید، یا شکست را به عنوان واقعیتی از زندگی می پذیرید؟ در مقایسه خود با دیگران چه حالتی به شما دست میدهد؟
"من خیلی اعتماد به نفسم پایینه میتوانم بگم اصلا ندارم. این رفتار باعث شده که خیلی رفتارهای بد دیگهای هم پیدا کنم مثلا زود از حرف کسی ناراحت میشوم. زود قهر میکنم. عصبانی و پرخاشگری میکنم. از همه متنفر میشوم خودمم واقعا عذاب میکشم خیلی زود رنجم باعث شده که حرفای اطرافیان رو سریع به خودم بگیرم و ازشون متنفر میشم دوس دارم باهاشون قهر کنم."
پاسخ : عمدتا حساسیت و زود رنجی نشات گرفته از اعتماد به نفس پایین است لذا افرادی مثل شما که خیلی زود میرنجند باید تلاش جدی برای ترفیع اعتمادبهنفس خود داشته باشند ضمن اینکه سعی کنید بینش مثبت نسبت به دیگران داشته باشید. ممكن است علّت رنجش شما از دیگران این باشد كه نسبت به ایشان دید منفی داشته و فكر كنید همه مخالف شما هستند و شما را دوست ندارند، این تصور باعث میشود كه بدون دلیل از دیگران برنجید.
سعی كنید نگرش خود را نسبت به دیگران تغییر دهید و بپذیرید كه همه شما را دوست دارند و اگر هم در مواردی به شما تذكر میدهند یا سخت میگیرند، از آن جهت است كه شما برای ایشان مهم هستید و همه نگران حال شما هستند، از باب دلسوزی به شما تذكر می دهند. به پیامدهای منفی حالت رنجش از دیگران توجه کنید.
اگر به صورت جدّی درصدد اصلاح این حالت نباشید، زود رنجی به مرور زمان تبدیل به عادت و حتی یك ویژگی شخصیّتی در شما خواهد شد و پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال خواهد داشت. هیچگاه نمیتوانید در زندگی خود موفّق شوید و با دیگران ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار كنید، توجه به این مسایل، ضرورت بازنگری و تصمیم جدّی در جهت رفتار شما را میطلبد كه نسبت به دیگران نگرش مثبت داشته و اعتمادبهنفس را در خویشتن تقویت نمایید. سعی کنید علت زودرنجی خویش را شناسایی نموده، در جهت حلّ آن بكوشید.
امكان ندارد كه زودرنجی شما بدون جهت و بیدلیل باشد، حتماً دلیل و علّتی دارد ولو این كه شما آن را نشناسید. بنابراین سعی كنید علّت آن را بشناسید، هر موقعیتی كه برای شما ناراحت كننده است از آن دوری نموده و یا از قبل تمرین كنید كه اگر در چنین موقعیّتی دچار شوید چگونه باید برخورد كنید.
به جای زودرنجی، صبر و تحمّل خویش را بالا برده و روحیه مقاومت، سرسختی و عزّتنفس را در خویش تقویت نمایید. ظرفیت و توانایی تحمّل سختیها و پذیرش محدودیتها و كمبودها را در خود افزایش دهید ضمن اینکه حتما به پرورش استعدادها و قابلیتهای خود بپردازید. چون در تقویت اعتمادبهنفستان بسیار موثر خواهد بود.
رازداري همان حفظ اسرار، و پنهان داشتن مسائل خصوصياست که مردم نبايد از ان اطلاع حاصل نمايند. موراد بسياري هست که يک مسلمان بايد در آن رازداري خويش را حفظ نموده و موضوع را براي هيچ کس بازگو ننمايد، از جمله:
مسلمان درحفظ اسرار نهايت سعي خود را مي کند، حال اين اسرار مربوط به خوداو باشد يا آنکه مربوط به شخص ديگري باشد به او اعتماد نموده است. در صورت نگاهداشتن اسرار توسط تو، احساس امنيت و آرامش کرده و در غير اين صورت درمعرض خطر و ضرر و زيان خواهد بود.
تا دلمان میگیرد به دنبال بهانه کوچکی میگردیم تا با اطرافیانمان درد و دل کنیم و با حرف زدن، کمی از بار روانی مشکلاتمان کم کنیم، اما گاهی همین درد و دلهای ساده و خودمانی کار دستمان میدهد. وقتی درد و دل میکنیم یادمان میرود بعضی حرفها نه تنها از دلمان بلکه نباید از چهاردیواریمان بیرون رود.
راز و البته حفظ آن مقولهای است که همیشه با آدمی بوده است. این که فرد رازش را به چه کسی بگوید و به چه کسی نگوید، دغدغهای است که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته است. یکی از دشوارترین مواقع در زندگی آدمی وقتی است که بفهمد رازش فاش شده و دشوارتر از آن وقتی است که بفهمیم این راز از سوی فردی خودی فاش شده که زمانی محرم اسرارمان بوده است.
حریم خصوصی را چگونه تعریف میکنید؟
براساس منابع علمی، حریم خصوصی یعنی یک فرد یا گروه بتواند خود یا اطلاعات مربوط به خود را مجزا کند و در نتیجه بتواند خود یا اطلاعاتش را با انتخاب خویش در برابر دیگران آشکار کند. ریشه و اساس مشکل حریم خصوصی مربوط به افشاگری نامناسب و بدون کنترل دادههای شخصی است.
برخی از مردم به سادگی رازهای خود و دیگران را افشا میکنند و پیامدهای منفی آن را نمیسنجند. و به قول سعدی: «خامشی به که ضمیر دل خویش - به کسی گویی و گویی که: مگوی» «ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند - که چو پر شد، نتوان بستن جوی».
این حرفی كه درحال گفتنش هستم چیست؟ راست است؟ دروغ است؟ اجازه دارم آن را بیان كنم؟ شكل گفتنم درست است؟ در حال انتقال چه اطلاعاتی به شنونده خود هستم؟ و عواقب احتمالی این حرفم چیست؟
اگر بدانید كه یك لحظه بیملاحظگی به ظاهر ساده شما در نگه نداشتن یك راز تا چه حد میتواند خطرناك باشد - احتمالا مثل نارنجكی كه به كمر شماست - مواظب ضامن آن خواهید بود. راز، یكی از انواع حقالناس محسوب میشود.
پس همانطور كه از فاششدن اسرار زندگی خصوصی خودتان میترسید، از گفتن راز مردم بترسید و خیالتان جمع باشد كه كاملا ترس بجایی دارید. این خطر را جدی بگیرید و با ضامن این نارنجك هیچوقت بازی نكنید.
امیرمؤمنان زبان را مانند تیری كه به خطا میرود خطرناك میشمرد و اینگونه وصفش میكند: "احذروا اللسان فانه سهم یخطی؛ از زبان بترسید كه آن تیری است كه (بسیار) به خطا میرود."
آنقدر این صفت شناخته شده است كه بسیاری از كنایهها مثل اینكه «فلانی دهان لق است»، «دلش در و طاقچه ندارد» و «سفره دلش را هر جایی باز میكند» یا «حرف كسی را این طرف و آن طرف میبرد» و نظایر آن اشاره به همین صفت زبان دارند.
کمتر حرف بزنید
برای اینكه بتوانید مراقب زبان خود باشید باید در قدم اول كمتر حرف بزنید. كسی كه پر حرفی میكند دقت در پردازش حرفهایش را از دست میدهد. به همینخاطر است كه افراد پر حرف برای رازداری چندان قابل اطمینان نیستند. اگر میخواهید رازدار باشید كمتر حرف بزنید تا چیزی كه نباید بگویید، ناگهان از دهانتان بیرون نپرد. مطمئن باشید ضرر نمیكنید.
با شیوع غیبت بجنگید!
اگر كسی با اشتیاق، برای گفتن راز دیگران به سراغ شما میآید و با بیمیلی شما به شنیدن آن راز روبهرو شود و به در بسته بخورد، حتما دفعه بعد به دنبال مشتری دیگری خواهد بود. نه زبانی باشید برای گفتن راز دیگران و نه گوشی برای شنیدن اسرار خلق خدا از زبان دیگری. اگر همه اینطور باشیم حلقه شایعه خواهد شكست و بازار آبروبری و غیبت كساد خواهد شد.
مواظب عادتهای غلط باشید
از چیزهایی كه باعث افشای یك راز، چه راز خودتان و چه راز دیگری میشود عادتهای غلطی است كه ممكن است برای شما گران تمام شوند. مثل دادن اطلاعات غیرضرور به افرادی كه نمیشناسید یا گفتن بیدلیل هر حرفی حتی به كسانی كه میشناسید. تا زمانی كه سری در اختیار شماست او اسیر شماست اما وقتی آشكار شد شما اسیر او هستید. حضرت امیر میفرمایند: «من كتم سره كانت الخیره بیده؛ كسی كه راز خویش را حفظ كند اختیار خود را در دست دارد.»
چند مورد از اثرات نامطلوب عدم رازداری
برخی از مردم به سادگی رازهای خود و دیگران را افشا می کنند و پیامدهای منفی آن را نمی سنجند. و به قول سعدی: «خامشی به که ضمیر دل خویش - به کسی گویی و گویی که: مگوی» «ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند - که چو پر شد، نتوان بستن جوی»
1) پرورش شخصیت منفی2) شیوع اختلالات روانی از جمله افسردگی و اضطراب
3) شیوع بدبینی در جامعه یا پایین آمدن مشارکت عمومی
4) کاهش درجه ایمان و اعتقاد به خدا
5) غفلت و انحطاط اخلاقی
6) اشاعه زشتی
پس عادت كنید قبل ازگفتن هر حرفی 3 سؤال از خودتان بپرسید:
چه میگویم؟
این حرفی كه درحال گفتنش هستم چیست؟ راست است؟ دروغ است؟ اجازه دارم آن را بیان كنم؟ شكل گفتنم درست است؟ در حال انتقال چه اطلاعاتی به شنونده خود هستم؟ و عواقب احتمالی این حرفم چیست؟
برای چه میگویم؟
دلیل من برای بیان این حرف چیست؟ آیا دلیل معقولی برای آن دارم؟ مطمئن باشید اگر دلیل معقولی برای بازگو كردن حرف خود پیدا نكنید حتما بیان آن حرف، احتمال اشتباه كردنتان را بالاتر میبرد.
به كه میگویم؟
آیا شنونده و مخاطب خودم را خوب میشناسم؟ آیا دقیقا خصوصیات اخلاقی او را میشناسم؟ آیا میدانم ممكن است بعد از شنیدن حرفهای من چه عكسالعملی نشان بدهد؟ بسیاری از مشكلات از جایی شروع میشوند كه ما بهاصطلاح سفره دلمان را پیش هركس و ناكسی باز میكنیم و بعد نتایج زیان بار آن دامان خودمان را هم میگیرد.
نکته آخر
راز سخن گفتن طوطیها هم برملا شد.پس از همین امروز تصمیم بگیرید،طوطی نباشید، طوطیها در تقلید آواها و صحبت کردن انسان باشد، بی نظیر هستند و برای مردم جذاب، در صورتی که اگر شما رازدار نباشید از گروههای دوستی و فامیلی حذف خواهید شد.
برای اطلاق افسرده بودن به فرد، او باید تمام روز و تقریباً هر روز این حالت را داشته باشد. این خلق و خوی افسرده توسط خود شخص با احساس اندوه، پوچی و افسردگی حس می شود یا توسط اطرافیانش مشاهده می گردد. در میان کودکان یا بزرگسالان، این خلق و خو می تواند با تندخویی بروز پیدا کند.
محققان دانشکده پزشکی دانشگاه پیتزبرگ اخیراً تحقیقی درمورد تاثیرات شبکههای اجتماعی بر روحیات کاربران آنها انجام دادهاند. این تحقیق مشخص کرد که هر چه جوانان زمان بیشتری را صرف شبکههای اجتماعی کنند، احتمال افسرده بودن آنها بیشتر است. یافتههای این تحقیق میتواند به متخصصین بالینی برای کمک به بیماران افسرده مفید باشد.
دکتر پریماک، محقق پروژه تحقیقاتی و مدیر مرکز تحقیقاتی پیتز در ارتباط با رسانهها، تکنولوژی و سلامت، میگوید، "از آنجا که شبکههای اجتماعی به بخش بسیار مهمی از روابط انسانی تبدیل شده است، برای متخصصین درمانهای بالینی که با جوانان سروکار دارند، خیلی مهم است که توازن بین مصرف مثبت و مصرف مشکلزا را درک کنند."
دکتر پریماک و تیم تحقیقاتی او روی ۱۷۸۷ فرد بزرگسال امریکایی بین ۱۹ تا ۳۲ ساله تحقیق کردند و در پرسشنامههایی که به شرکتکنندهها داده شده بود درمورد جزئيات استفاده از شبکههای اجتماعی سوال شده بود. سپس پاسخهای پرسشنامهها با یک ابزار ارزیابی برای افسردگی تطبیق داده شد. شبکههای اجتماعی سوالشده در پرسشنامه عبارت بودند از: Facebook، Youtube، Twitter، Instagram، Google Plus، Snapchat، Tumblr، Pinterest، Vine، LinkedIn
براساس نتیجه پرسشنامهها، شرکتکنندهها ۶۱ دقیقه در روز از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و به طور متوسط ۳۰ مرتبه در هفته به رسانههای اجتماعی مختلف سر میزنند. نکته هشداردهنده در این تحقیق این بود که یک چهارم این افراد جزء افراد با شاخص افسردگی بالا طبقهبندی شده بودند. در این تحقیق ارتباط قابلتوجه و خطی بین استفاده از شبکههای اجتماعی و افسردگی دیده شد، چه بر مدت زمان استفاده از این شبکهها باشد یا دفعات سر زدن به آنها.
درمقایسه با شرکتکنندههایی که دفعات کمتری به شبکههای اجتماعی سر میزدند، شرکتکنندهایی که از رسانههای اجتماعی با دفعات بیشتر در روز استفاده میکردند، ۲٫۷ مرتبه احتمال افسردگی داشتند. و در مقایسه با آنهایی که مدت زمان کمتری در روز در این شبکهها وقت میگذراندند، آنهایی که زمان کلی بیشتری را صرف این شبکهها میکردند، ۱٫۷ مرتبه بیشتر در خطر افسردگی بودند. محققان همچنین سایر عوامل احتمالی افسردگی ازجمله سن، جنسیت، نژاد، وضعیت تاهل، شرایط زندگی، سطح تحصیلات و درآمد را نیز در این تحقیق لحاظ کردند. یکی از نویسندگان این تحقیق میگوید، این احتمال وجود دارد که افراد افسرده برای پر کردن خلاء درونی خود از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. ولی استفاده از شبکههای اجتماعی خود میتواند منجر به افسردگی شود و این نیز متعاقباً به استفاده بیشتر از این شبکهها میانجامد.
ولی چرا استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی میتواند منجر به افسردگی شود؟ این تحقیق توضیح میدهد که قرارگیری در معرض نمایش همسالان از خود در این شبکهها، احساس حسادت را در افراد ایجاد میکند و باعث میشود تصور کنند که دیگران همه زندگیهای بهتر و شادتری نسبت به ایشان دارند. افرادی که در فعالیتهای بیمعنیتری در شبکههای اجتماعی شرکت میکنند باعث میشود که تصور کنند که وقت خود را تلف میکنند. همچنین استفاده بیشتر از این شبکهها احتمال آزار و اذیتهای اینترنتی را افزایش میدهد که این هم خود میتواند منجر به افسردگی در فرد شود. و شبکههای اجتماعی «اعتیاد به اینترنت» را افزایش میدهد که یک وضعیت روحی-روانی مرتبط به افسردگی است.
از امیدهای این تحقیق تشویق متخصصین برای سوال کردن از بیماران مبتلا به افسردگی درمورد استفاده از شبکههای اجتماعی حین ارزیابی آنها است. و یافتههای این تحقیق میتواند به عنوان پایه و اساسی برای تاثیر شبکههای اجتماعی بر مشکلات سلامت عمومی در نظر گرفته شود.
شرکتهای بسیاری از این شبکههای اجتماعی در کمک به افرادی که به نظر افسرده میآیند، فعالیت دارند. مثلاً اگر کاربری کلمه “depressed” افسرده یا “suicidal” خودکشی را روی شبکه Tumblr جستجو کند، منابع بسیار مفیدی برای او نشان داده خواهد شد و از فرد پرسیده خواهد شد که مشکلی دارد یا خیر. فیسبوک هم به کاربران این امکان را میدهد که نوشتههای دیگران که حالتهایی از افسردگی در خود دارد را با فشردن فلش پایین «من تصور میکنم این نباید روی فیسبوک قرار گیرد» ؛ «تهدیدآمیز، خشونتآمیز یا متمایل به خودکشی است» ؛ «یک مورد را انتخاب کنید…» ؛ ارائه کمک یا پشتیبانی با گفتن اینکه کنارش هستید، درخواست کمک یا صحبت درمورد آن با فردی مورداعتماد یا درخواست از فیسبوک برای بازنگری آن متن و ارائه پشتیبانی.
فیسبوک میداند که شبکه اجتماعی آن تاثیر قابلملاحظهای بر روحیه کاربرانش دارد. به عنوان مثال، دانشمندان اطلاعات فیسبوک در سال ۲۰۱۲ یک آزمایش بسیار بحثبرانگیزی بر رفتارهای انسانی انجام دادند که در آن صفحه اخبار ۶۸۹،۰۰۳ کاربر مورد ارزیابی قرار گرفت که در این ارزیابی یا کلیه پُستهای مثبت یا کلیه پُستهای منفی برداشته شد تا ببینند بر روحیات کاربران دیگر اثر میگذارد یا خیر. این آزمایش همانطور که انتظار میرفت پیش رفت. کاربرانی که محتویات منفیتر ملاحظه میکردند، خودشان هم محتویاتی منفی به اشتراک میگذاشتند و برعکس.
این تنها تحقیق انجام گرفته درمورد تاثیر شبکههای اجتماعی بر افسردگی نبوده است. سال گذشته، تحقیقی در ژورنال روانشناسی اجتماعی و بالینی که توسط محققان دانشگاه هوستون انجام گرفت، مشخص کرد که افزایش استفاده از فیسبوک با علائم افسردگی در ارتباط است و به یک پدیده روانشناختی به نام «مقایسه اجتماعی» منجر میشود. در آگوست ۲۰۱۳، محققان دانشگاه میشیگان نیز تحقیقی به نام «استفاده از فیسبوک زوال سلامت فردی را در جوانان به دنبال دارد» منتشر کردند که در آن نتیجهگیری شد که هر چه افراد طی یک دوره بیشتر از فیسبوک استفاده کنند، میزان خوشحالیشان کاهش مییابد. در تحقیق دیگری که در سال ۲۰۱۴ به نام «عواقب احساسی فیسبوک: چرا فیسبوک منجر به بدتر شدن حال ما میشود و چرا باز از آن استفاده میکنیم» در دانشگاه اینسبرگ در اتریش انجام گرفت و مشخص کرد که فعالیت در فیسبوک تاثیری منفی بر حال و روحیه کاربران آن دارد. تحقیقات بسیار بیشتری دیگری هم در سایر دانشگاهها در این زمینه انجام گرفته است که همه مصرف زیاد شبکههای اجتماعی را با افسردگی مرتبط دانستهاند.
اما اگر تصور میکنید مصرف زیاد شبکههای اجتماعی در شما هم باعث احساس افسردگی شده است، چه باید بکنید؟ به شدت توصیه میشود که با یک متخصص روانشناس در این زمینه صحبت کنید. همچنین استفاده از این شبکهها را تا حد امکان پایین بیاورید و سعی کنید آن را با فعالیتهایی مثبتتر جایگزین کنید.
مهارتهای كنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود كاهش دهید. یكی از بزرگترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت میباشد. وقتی نمیتوانیم عصبانیت خود را كنترل نماییم از چند جهت دچار آسیب میگردیم: عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین میبرد زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یكدیگر هستند. عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیحشان میگردد. عصبانیت موجب كاهش مهارتهای اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار میدهد. عصبانیت به معنای از دست دادن كار است، زیرا روابط را نابود میكند.
شاید برای بسیاری از ما پیش آمده که وقتی عصبانی هستیم به دیگران گیر میدهیم. در این مطلب به علت و درمان گیر دادن در زمان عصبانیت میپردازیم.
چطور عصبانیت خود را بر سر دیگران خالی نکنیم؟
خیلی وقتها برای شما هم پیش آمده که از دست کسی یا در مورد موضوعی ناراحت هستید، اما همان لحظه نتوانستید ناراحتی خود را بروز دهید. در این زمان بسیاری از افراد به محض مواجه با کسی عصبانیت خود را سر او خالی کرده یا بیدلیل به موضوعی ساده توجه نشان داده و به اصطلاح عوام الکی گیر میدهند.
این موضوع در بین زوجین جوان در سنین اولیه ازدواج که هنوز با اخلاقیات هم آشنا نیستند یا نمیدانند که در برابر رفتار خاص همسرشان چه واکنشی نشان دهند، بیشتر دیده میشود. اغلب افراد مشکلات یا خستگی کار و ترافیک را از محیط بیرون با خود به خانه میآورند، خانم خانه از این شکایت میکند که همسرش بعد از برگشت به منزل بدون دلیل به موضوعی واکنش نشان داده و عصبانیت خود را سر او خالی میکند. این موضوع در خانمها اغلب به شکل غر زدن و گیردادنهای کلامی و سوالپیچ کردن های بی مورد اتفاق می افتد.
باهوش ها کمتر به دیگران گیر می دهند
روانشناسان و مشاوران خانواده، با بیان اینکه خالی کردن خشم، هیجانهای عصبی و به اصطلاح گیردادن، ریشه روانشناسی دارد، در این علم یک مکانیسم دفاعی به نام جابهجایی وجود دارد که فرد تکانه یا هیجان درونی خود مانند خشم را به دیگری منتقل کرده یا به عبارتی عصبانیت خود را سر او خالی می کند. هر چه فرد خودشناسی و خودآگاهی اش کمتر باشد احتمال استفاده او از این مکانیسم دفاعی بیشتر است، البته این موضوع به هوش هیجانی نیز مرتبط بوده، زیرا یکی از فاکتورهای هوش هیجانی آگاهی ازهیجانات و رصد آنها است.
افرادی که هوش هیجانی فعال تری دارند، سرنخ هیجانات خود را می دانند. فردی با هوش هیجانی فعال هنگام عصبانیت می داند که ممکن است هیجان خود را بر روی فرد مقابل یا همسرش تخلیه کند به همین دلیل سعی می کند با راهکار مناسب از انجام این کار اجتناب کند.
آتو دست فرد عصبی ندهید
مشاوران با اشاره به یکی از بهترین راهکارها برای اینکه وقتی عصبانی می شویم کمتر به دیگران گیر بدهیم، بیان میکنند: باید سعی کنیم به احساسات و هیجانات خود اشراف داشته باشیم و در این زمان به همسر و سایر اعضای خانواده از احساس خود حرف زده و به آنها بگوییم تا نیم ساعت با من صحبت نکرده و از جملات تحریک کننده که خشم را زیاد می کند استفاده نکرده و مدام من را سوال پیچ نکنید و صبر کرده تا عصبانیت من فروکش کند.
اگر فکر میکنید همسرتان از جای دیگری ناراحت و عصبی است و در معرض خشم او هستید سعی کنید از دامن زدن به این حالت و تحریک کردن او اجتناب کرده و تا فروکش کردن عصبانیتش از همسرتان فاصله بگیرید و سر یک فرصت مناسب حتما با او در مورد رفتارش صحبت کنید، اما نکته مهم این است که نباید بگذارید این موضوع به دست فراموشی سپرده شود.
راهکارهای اورژانسی برای فروکش کردن عصبانیت
در بسیاری از موارد به حدی عصبی و مضطرب هستیم که به حد انفجار رسیدهایم. در این موارد به محض اینکه با فردی مواجه شده با یک جرقه عصبانیت خود را بر سر او خالی میکنیم. اما راهکارهای اورژانسی در علم روانشناسی وجود دارد که مانند آبی بر روی آتش این حالت شما را ازبین می برد.
سعی کنید محیط مورد نظر را ترک کرده وکمی قدم بزنید، خوردن یک لیوان آب سرد، دوش گرفتن و تمرکز بر روی افکار مثبت از راهکار های موثر و سریع در کنترل عصبانیت و خشم است.
برخی از افراد فوران خشمشان به حدی زیاد است که به محض عصبی شدن، عصبانیت خود را بر روی دیگران تخلیه کرده و بدون دلیل به همه گیر میدهند، این افراد حتی خشم خود را نمیتوانند با راهکارهای اورژانسی کنترل کنند. این اشخاص مانند مبتلایان به اختلال دو قطبی نباید خوددرمانی کرده و باید از کمکهای تخصصی روانشناسی و روانپزشکی استفاده می کنند.
نگذارید رفتارهای نادرست به دست فراموشی سپرده شود
مشاوران خانواده با اشاره به یکی از اشتباهات زوجین میگویند: در این موارد وقتی خشم همسر فروکش میکند، اغلب به جای صحبت کردن و با فراموش شدن این رفتار نادرست باعث میشوند که برخوردهای اشتباه همسر در آینده دوباره تکرار شود. در این زمان با صحبت منطقی همسرتان را متوجه رفتار نادرست و عصبانیت ناگهانی بیدلیلش کنید. همسران نیز باید با فهمیدن رفتار نادرست از طرف مقابل خود عذرخواهی کرده و سعی کنند روی این برخوردها و نیاوردن عصبانیت خود در محیط خانه تمرین کنند.
با توجه به سبک زندگی امروزی لزوم مدیریت زمان بیش از زمان گذشته احساس میشود. یادگیری مهارتهای لازم برای برنامهریزی از ضروریات اساسی است. موضوع این مقاله ما معرفی چندترفند ضروری برای مدیریت زمان است که اگر این چندمورد را به تمامی اجرا نمی کنید، برای اجرای کامل شان از امروز تصمیم بگیرید و نتایج آن را به نظاره بنشینید.
آیا به دنبال ترفندهای مفیدی در زمینه مدیریت زمان هستید؟ به این هشت ترفند سادهای که به راحتی میتوانید انجامشان دهید، نگاهی بیاندازید. این ترفندها نه تنها کارایی شما را افزایش میدهند، اعتمادبهنفسی را که برای رسیدن به اهدافتان احتیاج دارید، نیز به شما میبخشند.
1) اهدافتان را بشناسید و بر اساس ارزش و اولویت مرتبشان کنید.
شما چند هدف دارید؟ اگر هیچ هدفی ندارید، از امروز حداقل یکی را انتخاب کنید. اهداف برای مدیریت کارآمد زمان عنصری ضروری هستند. شاید اهداف زیای داشته باشید. اگر چنین است، سازماندهیشان کنید. شما برای هر کدام از بخشهای ضروری زندگیتان به یک هدف احتیاج دارید: به عنوان مثال هدفی برای کسب و کار، هدفی برای سلامتی و هدفی برای امور مالی. هر روز یک هدف ارزش و اولویت بیشتری پیدا میکند.
2) اولویتبندی کنید و امروز فقط روی یک کار مهم متمرکز شوید.
شما اهدافی ایجاد کردهاید. با این حال نمیتوانید هدف را یک باره به دست آورید بلکه باید کارهای کوچکتری را انجام دهید تا به هدفتان دست یابید. به مهمترین و در اولویتترین هدفتان فکر کنید و امروز قدم بزرگی در راه رسیدن به آن بردارید. اگر می توانید قبل از انجام هر کار دیگری به آن هدف بپردازید.
3) در هر لحظه اولویتهای خود را به خاطر داشته باشید.
قبل از آن که صبحگاه خانه را ترک کنید، برای روز کاری خود برنامهای بچینید. شاید لیست کارهایی که باید انجام شوند، نامحدود بود. پنج کار مهم روزتان را انتخاب کنید، اولویتبندیشان کنید و به ترتیب اولویت انجامشان دهید. اگر مطمئن نیستید که باید در لحظه چه کاری انجام دهید، با خود فکر کرده و مهمترین کار آن زمان را انتخاب کنید. کمتر پیش میآید که اولویت اصلی شما در روز چک کردن شبکه اجتماعیتان باشد!
4) ارزش مالی هر ساعت خود را حساب کنید.
اگر بدانید که هر ساعت از روزتان چند هزار تومان ارزش دارد، راحتتر می توانید وقتتان را مدیریت کنید. اگر نمیدانید که هر ساعت از وقتتان چقدر میارزد، حدس بزنید یا از رئیستان بپرسید. اگر کارآفرین و به عبارت دیگر رئیس خودتان هستید، مطمئنا می دانید که هر ساعت چه ارزشی دارد. پس به راحتی می توانید کارهای بی فایده را کنار بگذارید.
5) کارتان را در نیمی از زمانی که باید، انجام دهید.
سعی کنید محدوده زمانی سفت و سختی برای خود قائل شوید. به عنوان مثال فرض کنیم که برای انجام کاری همیشه سه ساعت زمان میگذاشتید. حالا سعی کنید آن را در نصف آن زمان، یعنی 90 دقیقه انجام دهید. احتمالا از دیدن این که توانستید در زمان کمتری کارتان را انجام دهید، شگفت زده خواهید شد.
6) هر روز زمانی را به برنامه ریزی و تفکر اختصاص دهید.
اگر قبل از شروع و انجام هر پروژه ای لیست برنامه های اولویت بندی شده داشته باشید، در هر روز زمان زیادی را صرفه جویی خواهید کرد. هر روز زمانی را به برنامه ریزی پروژه ها و کارهای تان اختصاص دهید؛ حتی اگر شده قبل از خواب این کار را انجام دهید.
7) اگر شخص دیگری می تواند کاری را انجام دهد، آن کار را به او واگذار کنید.
شما متوجه شدید که هر ساعت از وقت تان چه مقدار ارزش دارد. به تمام کارهایی که هر روز انجام می دهید نگاهی بیاندازید و تصمیم بگیرید که چه کارهایی را نباید خودتان انجام دهید. به عنوان مثال فرض کنیم هر ساعت از وقت تان 50 هزار تومان ارزش دارد. پس اگر وقت تان را صرف چک کردن شبکه اجتماعی کسب و کارتان کنید، آیا به صرف شما خواهد بود؟ خیر. پس شاید بتوانید شخصی را با هزینه کمتر به این کار بگمارید و در عین ایجاد یک فرصت شغلی، استفاده بهتری از وقت خود کرده باشید.
زماني ميگوييم که کسي مبتلا به اختلال وسواس فکري- عملي است که يا افکار وسواسي (عقايد، تصورات يا تکانههاي ناخوشايند و پريشانکنندهاي هستند که به طور مکرر برخلاف ميل شما وارد ذهنتان ميشوند.
روان شناسان باليني با بيان اينكه ممکن است در نظرتان نفرتانگيز باشند؛ اما بدانيد بيمعنا هستند و ممکن است با احساس و شخصيت شما تناسبي نداشته باشند، مثلا فردي اين فکر که قالي هنوز هم پس از شستن نجس يا آلوده است؛ و يا اعمال وسواسي رفتارها يا اعمالي هستند که گرچه ممکن است آنها را بي معنا يا افراطي بخوانيد؛ ولي احساس مي کنيد ناچاريد آنها را انجام دهيد.
گاهي اوقات ممکن است به هر زحمتي در برابر انجام آنها مقاوت کنيد يا آنکه ممکن است تا زماني که يک رفتار را به طور کامل انجام ندادهايد، اضطرابتان کمتر نشود مثلا چنديدن بار شستن قالي يا قرينه کردن تمام لوازم منزل يا ميزکار و يا هر دو را داشته باشد.
روانشناسان با بيان اينكه وسواس جنبه ارثي دارد؛ اما به اين معنا نيست که هر والدي که اين اختلال را داشت حتما فرزندانش نيز مبتلا ميشوند، ادامه داد: براي ظهور وسواس علاوه بر استعداد ژنتيکي، استرسهاي مختلف مثل فوت يکي از عزيزان، دوران بلوغ و ... بايد وجود داشته باشد تا اختلال وسواس آشکار شود.
در صورتي که انجام دادن اين رفتارها و اعمال بيشتر از يک ساعت از زمان شما را ميگيرد و باعث مختل شدن روند زندگي شما ميشود دچار اختلال وسواس فکري و عملي هستيد.
روانشناسان بیان کردند اين رفتارها موجب مي شود تا فرد زمان زيادي را صرف اين رفتارها کند. از طرفي اين افکار و تکانهها اجازه نميدهد تا فرد روي کارش تمرکز داشته باشد و در انجام کار اصلي دچار مشکل مي شود مثلا فرد هنگام خواندن نماز دائما ذهنش درگير اين موضوع است که آيا درست وضو گرفته، رکعت چندم است، آيا واژهها را درست تلفظ کرده يا نه و به اين شکل از اصل نماز دور مي شود.
ایشان در پاسخ به اين پرسش كه راههاي درمان اين اختلال چيست؟ باور دارند: افراد نمي توانند خودشان به تنهايي به اين اختلال غلبه کنند و بايد از متخصص روانشناسي باليني يا روانپزشک کمک بگيرند. درمانهاي موثري براي اين اختلال وجود دارد.
درمان شناختي- رفتاري و درمان دارويي از اصليترين درمانهاي اين اختلال هستند. تلاش افراد براي دور کردن افکار وسواسي از ذهنشان سبب هجوم بيشتر اين افکار ميشوند، به همين دليل افراد بايد اجازه دهند تا اين افکار در ذهنشان وجود داشته باشند و اين افکار را همانند ابرهاي آسمان درنظر بگيرند يعني فقط شاهد و ناظر عبور اين افکار از آسمان ذهنمان باشيم و هيچ تلاشي براي دور کردن اين افکار يا پرت کردن حواسشان به خرج ندهند.
همچنين مواجه شدن با عامل وسواس (مثلا اين فکر وسواسي که در را قفل نکردهام) و جلوگيري از پاسخ (مثلا بازبيني نکردن قفل) منجر به خوگيري ميشود و کمکم اين وسواس شدتش کم خواهد شد؛ اما معمولا افراد مبتلا نميتوانند به تنهايي از پس وسواس بربيايند و نياز به کمک متخصص دارند.
مدیریت مالی مدیریت اثربخش پول به منظور دستیابی به اهداف سازمان را مدیریت مالی گویند. مدیریت مالی دربرگیرنده چگونگی افزایش سرمایه ، و نحوه تخصیص آن است (به عنوان مثال بودجهبندی سرمایهای). این امر تنها مختص بودجه بندی منابع بلند مدت نیست؛ بلکه منابع کوتاه مدت مانند داراییهای جاری را نیز در بر میگیرد.
عدم توانایی در مدیریت پولی و مالی معضل اساسی بسیاری از خانوادهها است. چرخه نادرست اقتصادی، هزینه زیاد و اتلاف منابع، نتیجه ماهها تلاش افراد را به سادگی بر باد می دهد و آنها را در آستانه ورشکستگی و فقر قرار می دهد. بدهیهایی که در نتیجه چنین دشواریهایی ایجاد می شود، آرام آرام شرایط را سخت تر می کند و در نهایت خانواده با بحرانی تمام عیار مواجه می شود.
به همین دلیل، متخصصان مالی در سراسر جهان پیوسته با ارائه توصیه های حساب شده به افراد سعی دارند مانع از فروپاشی زندگی ایشان شوند. اگر میخواهید از فقیرشدن خود جلوگیری کنید، موارد زیر را به دقت مطالعه کنید. نمونه های مورد اشاره از جمله مهمترین عوامل بیثباتی مالی و کاهش کیفیت زندگی است.
1) گیرافتادن در تله بدهی
افراد در برابر سختیهای طولانی اغلب دچار ناامیدی می شوند از دست دادن رویکرد مثبت و امید به آینده ایشان را وارد چرخهای بی پایان از بدهیها می سازد. به این صورت که برای کنترل و بازپرداخت قرضهای قبلی ناچار هستند وامهای تازهای دریافت کنند و برای برگرداندن این مبالغ جدید، بار دیگر دست به دامان افراد و موسسات مالی شوند. عقب افتادن پی در پی بازپرداخت ها آرام آرام بر حجم جرایم و سود اقساط میافزاید و در نهایت باعث تسلیم شدن فرد می شود. به علاوه، تصمیمگیری دقیق در چنین شرایطی دشوارتر است و عجله برای کنترل شرایط باعث پیچیده تر شدن وضعیت می شود.
برای پرهیز از چنین شرایطی، گام اول آن است که از هر نوع بدهی جدید پرهیز کنید. برای بازپرداخت مبالغ قبلی اقدام به فروش وسایل بلااستفاده نمایید و بر درآمد خود بیافزایید. اما هرگز به میزان بدهیها اضافه نکنید. به یاد داشته باشید که تا زمان خروج از دور باطل بدهی، مشکلات تمام نخواهند شد.
2) احساس ناتوانی در برابر مشکلات
فشار شدید و طولانی مدت ذهن و روان شما را خسته می کند. در این حالت، به مانند ورزشکاری که قوای بدنی خود را از دست داده، دچار نوعی حالت بیتصمیمی می شوید. انرژی روانی کافی برای کنترل وضعیت ندارید و نمی توانید با تصمیمات دقیق در برابر مشکلات ایستادگی کنید. در این شرایط بهتر است تحلیل دقیق وضعیت مالی را به آرامی آغاز کنید. از مشاوران کمک بگیرید و سعی کنید بار دیگر فرمان زندگی را در اختیار خود بگیرید. به یاد داشته باشید که یاس و ناامیدی چیزی را حل نمیکند و اگر از تلاش کردن دست بکشید، اوضاع بدتر و بدتر خواهد شد.
3) دانش اندک مالی
مدیریت امور پولی و مالی، آن هم در جهان پیچیده فعلی، تخصصی تمام عیار است. از این رو، برآورده ساختن نیازهای مالی آموزش دائمی را طلب می کند. هیچ فرد موفقی را نمیتوان یافت که بدون آگاهی دقیق از چند و چون مدیریت مالی و با کمک گرفتن از تخصص دیگران مسیر موفقیت را پیموده باشد. به همین دلیل، اگر خواستار دوری از فقر و ورشکستگی هستید، بهتر است هرچه سریعتر بر دانش مالی خود بیافزایید و با آگاهی بهتر وارد عمل شوید.
4) بیتوجهی به ضرورتهای فردی
از دید بسیاری از متخصصان نخستین دلیل فقیر ماندن افراد، بیتوجهی به نیازها و اولویتهای مستقیم خودشان است. به طور مثال، پس از دریافت حقوق ماهانه یا سود سرمایهگذاران، باید در اولین گام حساب پساندازتان را تقویت کنید و یا برای بیمه بازنشستگی و سلامت برنامهریزی نمایید. اگر انجام این امور را به تامین سایر نیازها وابسته نمایید، در اغلب موارد چیزی برای پوشش دادن نیاز به پسانداز و بیمه باقی نخواهدماند.
این امر به معنای آن است که احتمالا مدتی بیشتر در برابر خطرات مالی قرار خواهید گرفت. درواقع، برنامه ریزی مالی باید فراتر از نیازهای روزمره و قابل چشمپوشی، دامنه وسیعتری را دربرگیرد و شرایط با ثبات آینده نیز در آن لحاظ شود. غفلت از این نکته بسیار مهم، نه تنها شما را فقیر نگاه خواهد داشت، بلکه زندگی عزیزانتان را هم تحت تاثیر قرار می دهد. بدون پشتوانه مناسب مالی، آینده فرزندان شما به مخاطره خواهد افتاد و فقر همچون میراثی نامطلوب زندگی ایشان را نیز متاثر خواهد ساخت.
5) نبود صندوق پسانداز اضطراری
شاید مهمترین نمونه از میان برنامههای آیندهنگرانه ایجاد حساب پساندازی برای موارد ضروری است. دلیل این اهمیت آن است که اطلاعات شما در خصوص آینده بسیار اندک است. نمیتوانید به دقت از سرمایهگذاریهای خود مطمئن باشید، میزان بدهیهای آتی نامشخص است. آسیبهای سلامتی در کمین شما است و هرلحظه ممکن است به مقدار قابل توجهی پول نیاز پیدا کنید. به همین جهت، بهتر است در اولین فرصت اقدام به ایجاد صندوق پساندازی برای موارد اضطراری نمایید تا در صورت نیاز، از این صندوق استفاده نموده و مانع از آسیب رساندن به حسابهای سرمایه و سایر داراییهای خود شوید.
البته این اقدام نیازمند درک دقیق از اولویت پس انداز نسبت به سایر هزینهها است. همان طور که اشاره شد، مبالغ پس انداز باید پیش از هر اقدام دیگری کنار گذاشته شوند و آنگاه باقیمانده پول صرف امور روزمره گردد.
6) عدم اصلاح رویههای مالی
همیشه راه بهتر و ارزانتری برای انجام امور تامین نیازها وجود دارد. فقط باید زمانی را به یافتن آن اختصاص دهید. این ویژگی هزینههای متفاوتی چون خرید مایحتاج غذایی، لباس، تحصیل و حتی خودرو و خانه مسکونی را در بر میگیرد. به علاوه روشهای مدیریتی و پسانداز نیز همیشه به نحو بهتر قابل انجام هستند. برای دستیابی به چنین اصلاحاتی باید زمان خاصی را به بازبینی زندگی مالی خود اختصاص دهید و با استفاده از خلاقیت و تفکر انتقادی، نقاط ضعف را برطرف سازید. ممکن است لازم باشد فروشگاه مورد مراجعه خود را تغییر دهید. بانک مناسبتری پیدا کنید و یا زمینه سرمایه گذاری متفاوتی را انتخاب نمایید.
7) ناآگاهی از هزینهها
فقدان بودجهبندی مناسب و عدم اشراف بر هزینههای ماهانه نیز از جمله دلایل اصلی دشواری پولی و فقر است. اگر نسبت به هزینههای خود در طول روز ناآگاه باشید و ندانید با پول خود چه می کنید، به طور طبیعی امکان کنترل هزینه ها و یافتن راه های جایگزین وجود نخواهد داشت. بدون این امر نمی توانید پس انداز کنید و فرصت سرمایه گذاری خود را نیز از دست خواهید داد. لذا مسیر موفقیت شما مسدود و درهای فقر به رویتان باز میشود. برای جلوگیری از این وضعیت، در ابتدا فهرست دقیقی را از تمام هزینههای خود در طول یک ماه تهیه کنید. کوشش شما باید این باشد که تا حد امکان هیچ هزینه کوچک یا بزرگی در این فهرست غایب نباشد. پس از آگاهی دقیق از ریتم هزینه ای می توانید با آرامش خاطر بودجه ای متناسب تهیه کرده و برنامه مالی خود را تدوین نمایید.
8) تفکیک نکردن نیاز از تمایل
اغلب افراد در تشخیص نیازها و جداسازی آنها از تمایلات ناتوان هستند. آنها تمام امیال آنی و خواستههای درونی خود را نیز مینامند. مثلا تصور می کنند نیاز دارند لباسی گران قیمت بخرند یا رفتن به رستوران برای آنها ضروری است. در حالی که در موراد زیادی مساله صرفا یک تمایل و نه نیازی حقیقی است. شما طبیعتا برای رفتن به محل کار خود به یک «وسیله نقلیه» نیاز دارید، اما این وسیله میتوانداز مترو و اتوبوس یا اتومبیل شخصی چند میلیون تومانی متغیر باشد.
9) سرمایهگذاری روی اشیا به جای خودتان
بسیاری از ما به جای صرف پول برای ارتقای کیفیتهای فردی، سرمایه خود را در خانه و خودرو هزینه میکنیم. اقلامی که هر چند سودمند هستند، اما در نهایت ارزش افزوده چندانی به همراه نخواهند داشت. افراد موفق در طول زندگی همواره بخشی از درآمد خود را صرف آموزش، ورزش، ارتقای سطح سلامت و تواناییهای فردی می کنند. آنها به این موارد نه همچون هزینه، بلکه به عنوان گونهای از سرمایه گذاری بلندمدت نگاه می کنند. سرمایه ای که در این امور صرف می شود، در طول زمان از طریق افزایش درآمد، کارآفرینی و رضایت بیشتر از زندگی به آنها باز می گردد.
10) عجله برای ثروتمند شدن
رویای رفتن راه صد ساله در یک شب همواره در ذهن انسانها حضور دارد و به خصوص افراد جوان را به حرکت وا میدارد. اما این رویا در اکثر موارد موجب ورشکستگی و ناکامی می گردد. چرا که عجله برای دستیابی به ثروت هنگفت موجب پذیرش سطوح بالاتر و غیرمعقولی از ریسک میشود. این ریسک نامطلوب در کنار تصمیمات نادرست افراد را به سوی شکست سوق می دهد و نتیجه واقعی تلاشهای آنها را نیز نابود می سازد. از اینرو بهتر است به جای عجله کردن برنامه ای بلندمدت، آرام ولی دائمی داشته باشید.
همه ما دوست داریم لباسهایمان طول عمر خوبی داشته باشند و بتوانیم از آنها به خوبی روز اول استفاده کنیم. به همین منظور ما باید یکسری قوانینی را رعایت کنیم که در زیر به آنها اشاره میشود:
عمر لباس های تان را با این روش ها بالا ببرید
بهترین لباس ها هم بعد از مدت کوتاهی شکل و شمایل آراسته خود را از دست میدهند و این مسئله رابطه مستقیم با سلیقه و مهارت ما در نگه داشتن پوشیدنیهای مان دارد. مراقبت ما از لباس، کفش و وسایلی که تعلق خاطر زیادی به آنها داریم، به سادگی عمر آنها را طولانیتر میکند. در این بخش با راهنماییهای طراحان لباس معروف دنیا، فوتوفنهای مراقبت از لباسهای چهار فصل مهمانی و ارزشمند شما پیش رویتان قرار گرفته است.
ضدعفونی جین ها با سرما
برخی طراحان و کارشناسان پوشاک بر این باورند که لباسهای جین را نباید به صورت منظم بشویید، چون بخصوص شلوارهای جین با هر بار شستوشو کمی فرم خود را از دست میدهند، اما برای شستن آن بهترین دما آب سرد با حداکثر 20 درجه و مقدار کمی پودر شوینده است که با کمی آب حل شده باشد، چون آب گرم و صابونهای شوینده بافت فیبری و رنگ جین را از بین میبرد و به کشش طبیعی پارچه صدمه میزند. از طرفی هیچگاه از خشککن لباسشویی برای آبگیری جینها استفاده نکنید. این کار عمر شلوار و بلوزهای این جنسی شما را کوتاه میکند. پهن کردن آنها در هوای آزاد، بهترین راهحل برای خشک شدن است. با همه اینها طراحان جین یک روش مبتکرانه دیگر را هم برای مراقبت و تمیز کردن این لباسها ارائه دادند.
در این روش به آب نیازی نیست و کافیست شلوارتان را در کیسهای پلاستیکی بگذارید و کیسه را درون فریزر قرار دهید. سرمای فریزر همه باکتریهای جا خوش کرده روی جین را از بین میبرد و مهمتر اینکه تنخور زیبا و طبیعی آن را حفظ میکند.
کفش ها خوب عمر میکنند اگر ...
کفشهای رسمی و مهمانی شما نباید زیر فشار دیگر وسایل یا در جاکفشیهای نامناسب قرار گیرد. مثلاً اگر از این کفشها کمتر استفاده میکنید، آنها را درون جعبه کفش خود قرار دهید و با گذاشتن دستمال کاغذی روی آن، داخل کمد لباسها از آن نگهداری کنید، اما مهمتر از اینها رسیدگی به کفشها با واکس و اسپریهای مخصوص آن است.
اسپریهای از بین برنده لکه و ساییدگی کفش با خاصیت ضدآب برای مراقبت از انواع کفشهای جیر و چرم مناسب میباشد، اما در روش نگهداری مخصوص کفشهای چرم باید ابتدا گرد و غبار کفشها را با برس یا مسواک پاک کنید و با کشیدن دستمال نرم و خشک و در انتها کمی دستمال مرطوب اجازه دهید تا کاملاً خشک شود.
در انتها با زدن واکس چرب همرنگ به آن جلا بدهید، اما کفشهای جیر را با برسهای موی طبیعی به یک سمت پاک کنید و در آخر با اسپریهای مخصوص جیر لکههای آن را از بین ببرید. برس کشیدن بموقع، راز طول عمر کفشهای جیر است.
روسری و لباسهای ابریشم را خودتان نشویید
با این جنس لباسها شوخی نکنید و برای هر بار شستن، آنها را به خشکشویی مطمئن بسپارید. آب گرم و مواد شوینده آنزیمدار (در اسمهای آمیلاز، بتاماناناز، پکتیناز، پروتئاز) لباس شما را از بین میبرد. پارچه های ظریف ابریشم را با آب سرد و با مایع شوینده بسیار کم شسته، بدون چلاندن لابهلای یک حوله بگذارید تا آب آن گرفته شود و برای خشک کردن آویزان کنید. اتو با حرارت بالا هم پارچه شما را وارفته و کشآمده میکند. پس کمترین حرارت را برای اتو کردن لباسهای ابریشم انتخاب کنید.
مراقب کیف دستی تان هم باشید
اگر از طرفداران کیفهای چرم یا جیر گرانقیمت هستید، باید اصول نگهداری آنها را هم بدانید. کیف چرم با وجود مقاومت بالا نیاز به چرب نگه داشته شدن با واکسهای مناسب خود و نوع جیر آن احتیاج به برس کشیدن همراه پاککننده مخصوص جنس جیر دارد.
راز ماندگاری البسه زیر
دوام لباسهای زیر بیش از هر چیزی به شستن با دست بستگی دارد. انداختنشان در لباسشویی هم تنها با قرار دادن آنها در کیسه توری و بدون حالت خشککن قابل قبول است، در غیر این صورت این لباسها با مداومتی که در پوشیدن آنها هست، کمتر از یک ماه دوام میآورند. پس بهترین کار، شستن آنها با دست در آب خنک است. لباسهای زیر همرنگ را با هم بشویید تا رنگ پس ندهد و بعد از شستوشو با فشار دست، آب آنها را بگیرید و آویزان کنید. با این کار میتوانید مدت زیادی از این لباسها با شکل و ظاهر سالم استفاده کنید.
یکی از مسائلی که همه خانواده ها را به خود درگیر میکند گرفتن چاه فاضلاب است که موجب کثیف شدن آشپزخانه و ناراحتی افراد میشود.
درست در زمانهایی که مهمان داریم و به دلیل مشغله کاری آرامشمان را از دست دادهایم ، ظرفشویی میگیرد و پر شدن سینک و نشتی فاضلاب، از لولههای زیر سینک و کف آشپزخانه امانمان را میبرد و در آن زمان حاضریم به هر قیمتی شده از این مشکل دست و پاگیر رها شویم، اما چگونه؟
اولین قدم و ساده ترین روش برای باز شدن مجرای فاضلاب سینک ظرفشویی، باز کردن شترگلو یا همان سیفون زیر سینک ظرفشویی و بهترین روش برای رفع گرفتگی چاهک کف آشپزخانه استفاده از لوله بازکن خانگی است. همان وسیلهای که با ایجاد مکش، محتویات داخل لوله یا چاه را با فشار به سمت خارج هدایت میکند و سبب رفع گرفتگی میشود. بنابراین وجود یک عدد از این وسیله در منزل ضروری میباشد.
اگر این روشها جواب نداد، از مواد و محلولهای شیمیایی لوله بازکن که حاوی ترکیبات اسیدی مایع یا جامد هستند و با حل کردن مواد زاید و لجن به رفع گرفتگی کمک میکنند استفاده کنید ولی اگر گرفتگی به علت گیر کردن یک جسم سخت در مجرای فاضلاب باشد، باید از روش فنر انداختن استفاده کنید.
راهنمای استفاده از محلول های لوله بازکن
• محلول مایع را داخل مجرای فاضلاب بریزید، براساس دستورالعمل مندرج روی بسته بندی، پس از گذشت مدت زمان قید شده، آب را باز کنید. باقی ماندن محلول شیمیایی باعث خوردگی لولههای فلزی یا حتی پلاستیکی و سبب پوسیدگی میشود.
• اگر مواد لوله بازکن به شکل جامد است، آن را در مدخل دریچه فاضلاب بریزید و آب را به صورت قطرهای روی آن باز کنید تا در اثر تماس با آب حل و وارد مجرای فاضلاب شود.
• پس از ریختن محلول لوله بازکن مراقب باشید بخار متصاعد شده از این مواد به مجرای تنفسی و مخاط چشم شما نفوذ نکند چون بسیار آسیب رسان است. هنگام مصرف این مواد با استفاده از ماسک ضخیم و چند لایه، دهان و بینیتان را بپوشانید و در صورت پاشیده شدن این مواد به داخل چشمتان بسرعت و به مدت 10 تا 15 دقیقه از داخل به خارج، چشمتان را با آب بشویید و بلافاصله به پزشک مراجعه کنید.
• محلولهای لوله باز کن چند نوع دارد؛ یک نوع برای رفع گرفتگی ناشی از چربیها و ذرات غذا میباشد و نوع دیگر برای رفع تجمع مو بخصوص در مجرای فاضلاب حمام به کار میرود. در نتیجه به نوع محلول لوله بازکن توجه کنید.
• چون محلول لوله یا چاه بازکن در ترکیب با گازهای داخل چاه میتواند خطرساز شود در مصرف آن زیاده روی نکنید.
• بهترین راه پیشگیری از گرفتگی مجرای فاضلاب آشپزخانه، قرار دادن توری روی سوراخ چاه ظرفشویی و خالی کردن تفاله چای و باقیمانده مواد غذایی در سبدهای کوچک مشبک است و مهمترین توصیه این است که باقیمانده چربی یا روغن غذا را داخل مجرای فاضلاب ظرفشویی یا چاه کف آشپزخانه نریزید چون اگر با آب سرد در تماس باشد، چربی سفت میشود و به دیواره لولهها میچسبد و خود عامل گرفتگی میشود.
• بر این اساس، مواد چرب را داخل روزنامه ریخته و در سطل زباله بیندازید و پس از اتمام شست و شوی ظروف، مقداری آب داغ یا آب جوش داخل مجرای فاضلاب سینک ظرفشویی و چاهک کف آشپزخانه بریزید.
بعضی از افراد هستند که تمایل دارند در عوض اینکه چند دست لباس ارزان قیمت خریداری کنند یک لباس گرانقیمت ولی دارای جنس عالی بخرند.
اگر شما هم از این گروه هستید برای مراقبت صحیح از لباستان باید به موارد زیر توجه کنید.:
اولین چیزی که باید رعایت کنید این است که وقتی لباس هایتان را از تنتان درمی آورید، آویزان شان کنید. اینطوری لباس ها دیرتر از ریخت و قواره میافتند. لباس هر چه کمتر چروک شود و شما کمتر آن را اتو بکشید بهتر است. اتو عمر لباس را کم می کند.
اگر لباس تان لک شد، آن را سریع بشویید و نگذارید لکه برای مدت زیادی باقی بماند چون ممکن است بعداً آن پاک نشود. اگر در مهمانی بودید یا کاری داشتید که نمیتوانستید سریع لباس را بشویید، یک تکه یخ تهیه کنید و علی الحساب روی آن بگذارید. بعداً که خواستید لباس را بشویید، لکه راحتتر پاک میشود.
لباس هایتان را زود به زود بشویید. زیرا آلودگی ناشی از عرق بدن و آلاینده ها در هوا عمر پارچه را کم می کنند. اما حواستان باشد با شوینده ملایم این کار را بکنید. بعضی از شوینده هایی که تلاش می کنند رنگ و روی لباس را از بین نبرند، بهتر هستند. اگر واقعاً لباس هایتان در حد کثیفی های روزمره و عرق کردن است چه اصراری است آن را خیلی بشویید یک آب سرد و شوینده کارتان را راه می اندازد.
موقع شستن لباس ها آنها را تفکیک کنید، بعد بیندازید داخل ماشین لباسشویی. این تفکیک هم باید شامل رنگ و هم شامل جنس لباس ها باشد، یعنی شلوار لی را با تیشرت نخی ظریف تان یک جا نشویید.
چنانچه ماشین لباسشویی تان اجازه این تنظیم را می دهد که فقط آبگیری کند اما قبل از شروع به کار خشککن خاموش شود، حتماً از این امکان استفاده کنید و لباس ها را بدون اینکه در دورتند خشککن سرگیجه و تهوع بگیرند آویزان کنید.
بعد از خشک شدن لباسها، آن ها را داخل کمد و با فاصلهای که خیلی با هم تماس نداشته باشند آویزان کنید. قانون آویزان کردن شامل همه لباس ها می شود به جز لباس های پشمی و بافتنی. این لباس ها را تا کنید و در قفسه بچینید.