مشکلات مشاغل با حقوق بالا

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

 مشکلات مشاغل با حقوق بالا 

فرهنگ یک شرکت به خودی خود ایجاد و بهینه نمی‌شود و در عصر دیجیتالیسم، باید از روح سازمان و ضربان قلب آن مراقبت کرد. به عبارت دیگر نیاز است میزان شادی، تعهد و سلامت روانی کارکنان پایش و به ایجاد فرهنگی سازنده کمک کرد.

به گفته ادگار شین، استاد دانشگاه در رشته مدیریت، «مهم ترین کاری که رهبران انجام می‌دهند، ایجاد و مدیریت فرهنگ است. اگر فرهنگ را مدیریت نکنید، فرهنگ شما را مدیریت خواهد کرد و ممکن است شما حتی از میزان گسترش آن آگاه نباشید.

 

شايد اختراع پول يكي از كشفيات شگرف و بي‌نظيري باشد كه بشر توانست به کمک آن مسائل موجود در مبادله كالاها و خدمات را به كلي برطرف سازد. پول! همه ما دوست داریم بیشتر پول داشته باشیم، آیا این قاعده کلیشه‌ای درست است؟ براساس تحقیقات روانشناختی پاسخ به این سوال پیچیده و وابسته به عوامل متعدد است. همگی ما بسته به شخصیت‌مان، انگیزاننده‌های متفاوتی داریم. در عین آنکه پول به‌طور قطع اهمیت دارد، اما در صورتی که دیگر عوامل انگیزاننده شغلی نادیده گرفته شوند پول می‌تواند اوضاع را خراب‌تر کند.

زمانی که پول بلا می‌شود و چرا این اتفاق می‌افتد؟

اول آنکه وقتی پول انگیزه می‌دهد، اما لزوما موجب افزایش رضایتمندی نخواهد شد. به همین دلیل است که همبستگی بین پرداختی و رضایت شغلی تقریبا صفر است. دوم آنکه، پول درآوردن هنری است که  نیازمند تلاش و تعهد بوده و هرچند بیشتر مردم در سودای ثروتمند شدن هستند اما حتی اگر فرصت کسب ثروت هم در اختیار افراد گذاشته شود باز عده معدودی می‌توانند به معنی واقعی کلمه پولدار شوند.

سوم انکه ارتباط ما با پول یک ارتباط عقلایی نیست. زمانی که به ما بابت انجام کاری که به آن علاقمندیم حقوقی اختصاص می یابد شاید لذتمان از انجام آن کار کمتر شود. و جالب آنکه بسیاری از ما  10 درصد افزایش حقوق آن هم زمانی که هیچ گونه افزایش حقوقی شامل همکارانمان نمی‌شود را به افزایش 20 درصدی حقوقمان در حالتی که حقوق همکارانمان 30 درصد افزوده شده است ترجیح می‌دهیم.

کارفرمایان می‌دانند که پول تنها انگیزاننده نیست اما از قضا از آسان‌ترین عوامل انگیزشی محسوب می‌شود. در نتیجه، بسیاری از افراد را به مشاغلی می آورند که نباید (البته این در حالتی است که وضعیت اشتغال در کشور در حد مطلوب و نرم جهانی باشد). واقعیت این است که تمام ما به وسیله طیف گسترده ای از نیازهای روانشناختی انگیخته می‌شویم و پول عموما نمی‌تواند بیشتر این نیازها را ارضا کند. یکی از دلایلی که پاداش‌های مادی اغلب بر این نیازها سایه می‌اندازد این است که ما  تمایل داریم قضاوت‌های ارزشی خود را به عوامل انگیزاننده خاص نسبت دهیم: به طور مثال کسانی که با روحیه تیمی برانگیخته می‌شوند عموما از مطلوبیت عمومی بیبشتری به نسبت افراد قدرت‌طلب برخوردارند.

همچنان هیچ محرک و انگیزاننده‌ای به ذات خود بد یا خوب نیست. این‌ها تنها عواملی هستند که موجب انگیزش ما می‌شوند آن هم در سطوحی متفاوت، از شخصی به شخص دیگر. چگونگی ارضای یک انگیزه خاص، بازتابی از شخصیت و خلقیات ما است، اما این حقیقت که هر یک از ما انگیزاننده‌های به خصوصی داریم که قوی‌تر از سایرین است به ماهیت شخصیت ما برمی‌گردد.

با این ذهنیت، برخی انگیزاننده‌ها وجود دارند که هیچ شغل با درآمد بالا قادر به ارضای آن‌ها نیست. اگر به وسیله این عوامل برانگیخته می‌شوید، احتمالا افزایش حقوق‌های وسوسه‌کننده نتواند چندان خوشحالتان کند:

 

1) قدرت

افرادی که به شدت در اثر فرصت‌هایی که امکان کسب قدرت و تاثیرگذاری را برایشان فراهم می‌کند برانگیخته می‌شوند، شیفته موفقیت هستند اما پول لزوما بهترین شاخص و عیار موفقیت آن‌ها نیست. مسئول دیگران بودن، مدیریت تیم‌ها و سازمان‌ها و تاثیرگذاری بر شئون مختلف عواملی هستند که بیش از عایدی‌های مادی موجب انگیزش این دسته افراد می‌شود.

 

2) مورد تایید قرار گرفتن

افرادی که نیاز بالایی به مورد تایید شدن دارند برای ارضای این نیاز باید در نقش‌های چشمگیر قرار بگیرند. صرف نظر ازحقوق دریافتی ایشان فقط زمانی خشنود خواهند بود که اقداماتشان مورد تحسین و تمجید سایرین واقع شود. مشاغل دارای پرستیژ برای این دسته افراد به نسبت مشاغل با درآمد بالا ارجحیت دارد.

 

3) لذت‌جویی

این مفهوم برای روانشناسان به معنای غرق شدن در لذت‌ها نیست بلکه مقصود از آن درجه‌ای است که افراد به واسطه تجربه ها برانگیخته می‌شوند. این دسته شخصیت‌ها کارهایی را ارزشمند قلمداد می‌کنند که در ذات خود مفرح و انگیزاننده باشند. آن‌ها دوست دارند روی موضوعاتی کار کنند که بدان علاقمندند. این افرد به ویژه در قبال مشاغلی که با فرهنگشان به خوبی سازکار باشد واکنش بسیار مثبتی نشان می‌دهند. اما در نقطه مقابل کافی است یک فرد لذت‌جو را در شغلی بسیار پردرآمد اما کسالت‌بار قرار دهید و شاهد نارضایتی‌های عمیق او باشید.

 

4) وابستگی

افراد دارای نیاز وابستگی، مشاغلی را دوست دارند که نیاز به اجتماعی‌سازی و شبکه‌سازی بالایی داشته باشد. تعامل با افراد متعدد – همکاران، مشتریان، .. – ایده‌آل این دسته شخصیت‌ها است. هیچ میزانی از پول نمی‌تواند این افراد را در کارشان دخیل و سهیم کند اگر که شغلی که به ایشان سپرده شده ایزوله وغیراجتماعی باشد. به همین میزان اگر این افراد حتی در محیط‌های اجتماعی کار کنند اما احساسشان این باشد که از تیم یا گروه کنار گذاشته شده‌اند، صرف نظر از حقوق پرداختی احساس طردشدگی و نامطلوب و رنج‌آوری خواهند داشت.